حامد دهخدا
• نمیدانم، مترجمان، بیان مکرر و بسیار مکرر قاری بینالمللی ایران، استاد کریم منصوری از عبارت «اتقو الله» را چگونه برای حضار افتتاحیه نشست غیرمتعهدها ترجمه کردند، ولی برای عربزبانان و فارسیزبانان، این تکرار مکرر، نافذ، قاطع، قاطع، قاطع، قاطع، و بسیار قاطع بود.
• و بیانات آیت الله سید علی حسینی خامنهای، از حیث خطاب مستقیم، صراحت، و تیز و تندی، بیسابقه بود. البته همچون گذشته، متین بود.
• بیانات مقام معظم رهبری جمهوری اسلامی ایران، همراه با خطابهای مستقیم، کنجکاویها را در مورد واکنش دبیر کل سازمان ملل متحد، صدر شوراهای کره شمالی، و رئیس سازمان آزادیبخش فلسطین برمیانگیخت، و همچنان باید انتظار داشت که بسیاری از سخنگویان دولتهای جهان، طی امروز و فردا به آن واکنش رسمی نشان دهند:
_____________________________
▬ بسمالله الرحمن الرحیم
▬ الحمد لله رب العالمین و الصلوة و السلام علی الرسول الاعظم الأمین و علی آله الطاهرین و صحبه المنتجبین و علی جمیع الانبیاء والمرسلین
▬ به شما میهمانان گرامی، سران و هیأتهای نمایندگی کشورهای جنبش عدم تعهد و نیز دیگر شرکتکنندگان در این اجلاس بزرگ بینالمللی خوشآمد میگویم.
▬ ما در اینجا گرد آمدهایم تا به هدایت و کمک پروردگار، حرکت و جریانی را که در ۶دههی قبل با هوشمندی و موقعیتشناسی و شجاعت چند تن از رهبران سیاسی دلسوز و مسؤولیتپذیر پایهگذاری شد، به اقتضای موقعیتها و نیازهای امروز جهان، ادامه دهیم و بلکه به آن جانی تازه و تحرکی دوباره ببخشیم.
▬ میهمانان ما از مناطق جغرافیایی دور و نزدیک در اینجا گرد آمده و متعلق به ملیتها و نژادهای گوناگون و دارای تعلقات اعتقادی و فرهنگی و تاریخی و وراثتی متنوعاند، ولی، همان طور که احمد سوکارنو یکی از بنیانگذاران این جنبش در کنفرانس معروفِ باندونگ در سال ۱۹۵۵ گفت، مبنای تشکیل عدم تعهد، نه وحدت جغرافیایی یا نژادی و دینی، بلکه وحدت نیاز است. آن روز کشورهای عضو جنبش عدم تعهد، به پیوندی که بتواند آنها را از سیطرهی شبکههای اقتدارگرا و مستکبر و سیریناپذیر، مصون بدارد نیازمند بودهاند؛ امروز با پیشرفت و گسترش ابزارهای سلطهگری، این نیاز همچنان پابرجا است.
▬ من میخواهم حقیقت دیگری را مطرح کنم.
▬ اسلام به ما آموخته است که انسانها با وجود ناهمگونیهای نژادی و زبانی و فرهنگی، فطرت همسانی دارند که آنها را به پاکی و عدالت و نیکوکاری و همدردی و همکاری فرا میخواند و همین سرشت همگانی است که اگر از انگیزههای گمراهکننده به سلامت عبور کند، انسانها را به توحید و معرفت ذات متعالی خداوند رهنمون میگردد.
▬ این حقیقت تابناک دارای چنان ظرفیتی است که قادر است پایه و پشتوانهی تشکیل جوامع آزاد و سرافراز و برخوردار از پیشرفت و عدالت توأماً گردد و شعاع معنویت را بر همهی فعالیتهای مادّی و دنیایی انسانها نفوذ دهد و بهشتی دنیایی ـ پیش از بهشت اخروی موعد ادیان الهی برای آنان فراهم آورد. و نیز همین حقیقت مشترک و همگانی است که میتواند شالوده ریز همکاریهای برادرانهی ملتهایی باشد که از نظر شکل ظاهری و سابقهی تاریخی و منطقهی جغرافیایی شباهتی به یکدیگر ندارند.
▬ همکاریهای بینالمللی هرگاه بر چنین شالودهای استوار باشد، دولتها ارتباطات میان خود را نه بر اساس ترس و تهدید یا افزونطلبی و منافع یکجانبه یا واسطهگریِ افراد خائن و خودفروش، بلکه بر پایهی منافع سالم و مشترک، و برتر از آن، منافع انسانیت بنا میکنند و وجدان بیدار خود و خاطر ملتهای خود را از دغدغهها آسوده میسازند.
▬ این نظم آرمانی، در نقطهی مقابل نظام سلطه قرار دارد که در قرنهای اخیر، قدرتهای سلطهگر غربی ـ و امروز دولت زورگو و متجاوز امریکا ـ مدعی و مبلّغ و پیشقراول آن بودهاند و هستند.
▬ میهمانان عزیز!
▬ امروز آرمانهای اصلی جنبش عدم تعهد با گذشت شش دهه همچنان زنده و پا برجاست؛ آرمانهایی مانند استعمارزدایی، استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی، عدم تعهد به قطبهای قدرت و ارتقاء همبستگی و همکاری میان کشورهای عضو. واقعیتهای امروز جهان با آن آرمانها دارای فاصله است؛ ولی، ارادهی جمعی و تلاش همهجانبه برای عبور از واقعیتها و دست یافتن به آرمانها، هر چند پُر چالش، لیک امیدآفرین و ثمربخش است.
▬ ما در گذشتهی نزدیک، شاهد شکست سیاستهای دوران جنگ سرد و نیز یکجانبهگرایی پس از آن بودهایم. جهان با عبرتآموزی از این تجربهی تاریخی، در حال گذار به نظام بینالمللی جدیدی است و جنبش عدم تعهد میتواند و باید نقش نوینی ایفاء نماید؛ این نظام باید بر پایهی مشارکت همگانی و برابری حقوق ملتها استوار باشد، و همبستگی ما کشورهای عضو این جنبش برای شکلگیری این نظم نوین، از ضرورتهای بارز عصر کنونی است.
▬ خوشبختانه چشمانداز تحولات جهانی، نویدبخش یک نظام چند وجهی است که در آن، قطبهای سنتی قدرت، جای خود را به مجموعهای از کشورها و فرهنگها و تمدنهای متنوع و با خاستگاههای گوناگون اقتصادی و اجتماعی و سیاسی میدهند. اتفاقات شگرفی که در سه دههی اخیر شاهد آن بودهایم آشکارا نشان میدهد که برآمدن قدرتهای جدید با بروز ضعف در قدرتهای قدیمی همراه بوده است. این جا به جایی تدریجی قدرت، به کشورهای عدم تعهد فرصت میدهد تا نقش مؤثر و شایستهای را در عرصهی جهانی بر عهده بگیرند و زمینهی یک مدیریت عادلانه و واقعاً مشارکتی را در پهنهی گیتی فراهم آورند. ما کشورهای عضو این جنبش توانستهایم در یک دورانِ طولانی، با وجود تنوع دیدگاهها و گرایشها، همبستگی و پیوند خود را در چهار چوب آرمانهای مشترک حفظ کنیم و این دستاورد ساده و کوچکی نیست. این پیوند میتواند دستمایهی گذار به نظمی عادلانه و انسانی قرار گیرد.
▬ شرائط کنونی جهان، فرصتی شاید تکرار نشدنی برای جنبش عدم تعهد است. سخن ما آن است که اتاق فرمان جهان نباید با دیکتاتوری چند کشور غربی اداره شود. باید بتوان یک مشارکت دموکراتیک جهانی را در عرصهی مدیریت بینالمللی شکل داد و تضمین کرد. این است نیاز همهی کشورهایی که مستقیم یا غیرمستقیم از دستاندازی چند کشور زورگو و سلطهطلب زیان دیدهاند و میبینند.
▬ شورای امنیت سازمان ملل دارای ساختار و ساز و کاری غیرمنطقی، ناعادلانه و کاملاً غیر دموکراتیک است. این یک دیکتاتوری آشکار و یک وضعیت کهنه و منسوخ و تاریخ مصرف گذشته است. با سوءاستفاده از همین سازوکار غلط است که امریکا و همدستانش توانستهاند زورگوییهای خود را در لباس مفاهیم شریف بر دنیا تحمیل کنند. آنها میگویند «حقوق بشر» و منافع غرب را اراده میکنند؛ میگویند «دموکراسی» و دخالت نظامی در کشورها را به جای آن مینشانند؛ میگویند: «مبارزه با تروریسم» و مردم بیدفاع روستاها و شهرها را آماج بمبها و سلاحهای خود میسازند؛ در نگاه آنها، بشریت به شهروندان درجهی یک و دو و سه تقسیم میشوند؛ جان انسان در آسیا و افریقا و امریکای لاتین ارزان و در امریکا و غرب اروپا گران، قیمتگذاری میشود؛ امنیت امریکا و اروپا مهم، و امنیت بقیهی بشریت بیاهمیت دانسته میشود؛ شکنجه و ترور اگر به دست امریکایی و صهیونیست و دستنشاندگان آنها صورت گیرد، مُجاز و کاملاً قابل چشمپوشی است؛ زندانهای مخفی آنها که در نقاط متعددی در قارههای گوناگون شاهد زشتترین و نفرتانگیزترین رفتارها با زندانیان بیدفاع و بیوکیل و بیمحاکمه است، وجدان آنان را نمیآزارد؛ بد و خوب کاملاً گزینشی و یکطرفه تعریف میشود؛ منافع خود را بنام «قوانین بینالمللی» و سخنان تحکمآمیز و غیرقانونی خود را به نام «جامعهی جهانی» بر ملتها تحمیل میکنند، و با شبکهی رسانهای انحصاری سازمانیافته، دروغهای خود را راست، و باطل خود را حق، و ظلم خود را عدالتطلبی وانمود میکنند و در مقابل، هر سخن حقی را که افشاگر فریب آنها است، دروغ و هر مطالبهی بر حقّی را یاغیگری مینامند.
▬ دوستان! این وضعیت معیوب و پر زیان، غیرقابل ادامه است. همه از این هندسهی غلط بینالمللی خسته شدهاند. جنبش ۹۹ درصدی مردم در امریکا بر ضدّ کانونهای ثروت و قدرت در آن کشور و اعتراض عمومی در کشورهای اروپای غربی به سیاستهای اقتصادی دولتهاشان نیز نشان لبریز شدن پیمانهی صبر و تحمل ملتها از این وضعیت است. باید این وضعیت نامعقول را علاج کرد.
▬ پیوند مستحکم و منطقی و همهجانبهی کشورهای عضو جنبش عدم تعهد، میتواند در یافتن و پیمودن راه علاج، تأثیرات عمیقی بر جای بگذارد.
▬ حضار محترم!
▬ صلح و امنیت بینالمللی از جملهی مسائل حادّ جهان امروز ما است و خلع سلاحهای کشتار جمعی و فاجعهبار یک ضرورت فوری و یک مطالبهی همگانی است. در دنیای امروز، امنیت، پدیدهای مشترک و غیرقابل تبعیض است. آنها که سلاحهای ضد بشریت را در زرادخانههای خود انبار میکنند حق ندارند خود را پرچمدار امنیت جهانی قلمداد کنند. این ـ بیشک ـ نخواهد توانست نیز امنیت را برای خود آنها به ارمغان آورد. امروز با تأسف فراوان دیده میشود که کشورهای دارندهی بیشترین تسلیحات هستهای، ارادهای جدّی و واقعی برای حذف این ابزارهای مرگبار از دکترین نظامی خود ندارند و آن را همچنان عامل رفع تهدید و شاخصی مهم در تعریف جایگاه سیاسی و بینالمللی خود میدانند. این تصور، به کلّی مردود و مطرود است.
▬ سلاح هستهای نه تأمینکنندهی امنیت و نه مایهی تحکیم قدرت سیاسی است، بلکه تهدیدی برای این هر دو است. حوادث دههی ۹۰ قرن بیستم نشان داد که داشتن این تسلیحات نمیتواند رژیمی همانند شوروی سابق را هم حفظ کند. امروز نیز کشورهایی را میشناسیم که با داشتن بمب اتم، در معرض امواج ناامنیهای مهلکاند.
▬ جمهوری اسلامی ایران استفاده از سلاح هستهای و شیمیایی و نظایر آن را گناهی بزرگ و نابخشودنی میداند. ما شعار «غرب آسیای عاری از سلاح هستهای» را مطرح کردهایم و به آن پایبندیم. این به معنی چشمپوشی از حق بهرهبرداری صلحآمیز از انرژی هستهای و تولید سوخت هستهای نیست. استفادهی صلحآمیز از این انرژی بر اساس قوانین بینالمللی حق همهی کشورها است. همه باید بتوانند از این انرژی سالم در مصارف گوناگون حیاتی کشور و ملتشان استفاده کنند و در اِعمال این حق وابسته به دیگران نباشند. چند کشور غربی که خود دارندهی سلاح هستهای و مرتکب این کار غیرقانونیاند، مایلند توان تولید سوخت هستهای را نیز در انحصار خود نگه دارند. حرکتی مرموز در حال شکلگیری است تا انحصار تولید و فروش سوخت هستهای را در مراکزی با نام بینالمللی، ولی، در واقع، در پنجهی چند کشور معدود غربی، تثبیت و دائمی کنند.
▬ طنز تلخ روزگار ما آن است که دولت امریکا که دارندهی بیشترین و مرگبارترین سلاحهای هستهای و دیگر سلاحهای کشتار جمعی و تنها مرتکب بهکارگیری آن است، امروز میخواهد پرچم مخالفت با اشاعهی هستهای را به دوش بگیرد. آنها و شرکای غربیشان رژیم صهیونیستی غاصب را به سلاحهای هستهای مجهز کرده و برای این منطقهی حساس، تهدیدی بزرگ فراهم کردهاند؛ اما، همین مجموعهی فریبگر، استفادهی صلحآمیز از انرژی هستهای را برای کشورهای مستقل برنمیتابند و، حتی، با تولید سوخت هستهای برای رادیو داروها و دیگر مصارف صلحآمیز انسانی با هر چه در توان دارند ستیزهگری میکنند. بهانهی دروغین آنان، بیم از تولید سلاح هستهای است. در مورد جمهوری اسلامی ایران، آنان خود میدانند که دروغ میگویند، اما، سیاستورزی، آنگاه، که کمترین اثری از معنویت در آن نباشد، دروغ را هم مجاز میشمرد. آیا آن که در قرن بیستویکم زبان به تهدید اتمی میگشاید و شرم نمیکند، از دروغگویی پرهیز و شرم خواهد کرد؟!
▬ من تأکید میکنم که جمهوری اسلامی هرگز در پی تسلیحات هستهای نیست و نیز هرگز از حق ملّت خود در استفادهی صلحآمیز از انرژی هستهای چشمپوشی نخواهد کرد. شعار ما «انرژی هستهای برای همه و سلاح هستهای برای هیچکس» است. ما بر این هر دو سخن پای خواهیم فشرد و میدانیم که شکستن انحصار چند کشور غربی در تولید انرژی هستهای در چهارچوب معاهدهی عدم اشاعه به سود همهی کشورهای مستقل و از جمله کشورهای عضو جنبش عدم تعهد است.
▬ تجربهی سه دهه ایستادگی موفقتآمیز در برابر زورگوییها و فشارهای همهجانبهی امریکا و متحدانش، جمهوری اسلامی را به این باور قطعی رسانده است که مقاومت یک ملت متحد و دارای عزم راسخ، قادر است بر همهی خصومتها و عنادها فائق آید و راه افتخارآمیز به سوی هدفهای بلند خود را بگشاید. پیشرفتهای همهجانبهی کشور ما در دو دههی اخیر واقعیتی است که در برابر چشم همگان قرار دارد و رصدکنندگان رسمی بینالمللی مکرراً بدان اذعان کردهاند، و این همه در شرائط تحریمها و فشارهای اقتصادی و تهاجم تبیلغاتی شبکههای وابسته به امریکا و صهیونیسم اتفاق افتاده است. تحریمهایی که یاوهگویان، آن را فلجکننده نامیدند، نه تنها ما را فلج نکرده است و نخواهد کرد، بلکه گامهای ما را محکمتر و همت ما را بلندتر و اطمینان ما را به درستی تحلیلهای خود و نیز به توانایی درونزای ملّتمان راسختر کرده است. ما یاری خداوند را در این چالشها بارها و بارها به چشم دیدهایم.
▬ میهمانان گرامی!
▬ لازم میدانم در اینجا از یک مسألهی بسیار مهم سخن بگویم که اگر چه مربوط به منطقهی ما است، ولی، ابعاد گستردهی آن از این منطقه فراتر رفته و سیاستهای جهانی را در طول چندین دهه تحت تأثیر قرار داده است. و آن مسألهی دردآور فلسطین است. خلاصهی این ماجرا آن است که یک کشور مستقل و دارای شناسنامهی روشن تاریخی بنام فلسطین، بر اساس یک توطئهی وحشتناک غربی با سردمداری انگلیس در دههی چهل قرن بیستم، از ملت آن، غصب و به زور سلاح و کشتار و فریب، به جماعتی که عمدتاً از کشورهای اروپایی مهاجرت دادهشدهاند، واگذار گردیده است. این غصب بزرگ که در آغاز با کشتارهای جمعی مردم بیدفاع در شهرها و روستاها و راندن مردم از خانه و کاشانهی خود به کشورهای هممرز همراه بود، در طول بیش از شش دهه همچنان با همین جنایتها ادامه یافته است و امروز هم ادامه دارد. این یکی از مهمترین مسائل جامعهی بشریت است. سران سیاسی و نظامی رژیم غاصب صهیونیست، در این مدت از هیچ جنایتی پرهیز نکردهاند؛ از کشتار مردم و ویران کردن خانهها و مزارع آنان و دستگیری و شکنجهی مردان و زنان و، حتی، کودکان آنان، تا تحقیر و توهین به کرامت این ملت و سعی در نابودی و هضم آن در معدهی حرامخوار رژیم صهیونیستی، و تا با حمله به اردوگاههای آنان در خود فلسطین و در کشورهای همسایه که میلیونها آواره را در خود جای میداده است. نامهای صبرا و شتیلا و قانا و دیر یاسین و امثال اینها با خون مردم مظلوم فلسطین در تاریخ منطقهی ما ثبت شده است. اکنون، نیز پس از شصت و پنج سال هنوز همچنان همین جنایتها در رفتار گرگان درندهی صهیونیست با باقیماندگان در سرزمینهای اشغالی ادامه دارد. آنها پی در پی جنایتهای جدیدی میآفرینند و منطقه را با بحران تازهای روبرو میکنند. کمتر روزی است که خبری از قتل و جرح و زندانی کردن جوانهایی مخابره نشود که به دفاع از وطن و کرامت خود برخاسته و به ویرانگری مزارع و خانههای خود اعتراض کردهاند. رژیم صهیونیستی که با به راه انداختن جنگهای فاجعهبار و کشتار مردم و اشغال سرزمینهای عربی و سازماندهی تروریسم دولتی در منطقه و جهان، دهها سال ترور و جنگ و شرارت به راه انداخته، ملت فلسطین را که برای احقاق حق خود به پا خاسته و مبارزه میکنند، تروریست مینامد و شبکهی رسانههای متعلق به صهیونیزم و بسیاری از رسانههای غربی و مزدور نیز با زیر پا گذاشتن تعهّد اخلاقی و رسانهای، این دروغ بزرگ را تکرار میکنند. سردمداران سیاسی مدّعی حقوق بشر نیز چشم بر این همه جنایت بسته و بدون شرم و پروا، از آن رژیم فاجعهآفرین حمایت کرده در نقش وکیل مدافع آن ظاهر میشوند.
▬ سخن ما آن است که فلسطین متعلق به فلسطینیها است و ادامهی اشغال آن، ظلمی بزرگ، تحملناپذیر و خطری عمده برای صلح و امنیت جهانی است. همهی راههایی که غربیها و وابستگان آنها برای «حل مسألهی فلسطین» پیشنهاد کرده و پیمودهاند، غلط و ناموفق بوده است و در آینده نیز چنین خواهد بود. ما راهحلّی عادلانه و کاملاً دموکراتیک را پیشنهاد کردهایم؛ همهی فلسطینیها، چه ساکنان کنونی آن و چه کسانی که به کشورهای دیگر رانده شده و هویت فلسطینی خود را حفظ کردهاند، اعم از مسلمان و مسیحی و یهودی در یک همهپرسی عمومی با نظارتی دقیق و اطمینانبخش، شرکت کنند و ساختار نظام سیاسی این کشور را انتخاب نمایند و همهی فلسطینیانی که سالها رنج آوارگی را تحمل کردهاند به کشور خود باز گردند و در این همهپرسی و، سپس، تدوین قانون اساسی و انتخابات، شرکت نمایند. آنگاه، صلح برقرار خواهد. در اینجا مایلم پندی خیرخواهانه به سیاستمداران امریکایی که تاکنون، همواره به عنوان مدافع و پشتیبان رژیم صهیونیستی در صحنه حاضر شدهاند بدهم: این رژیم تاکنون، برای شما دردسرهای بیشمار داشته است؛ چهرهی شما را در میان ملتهای منطقه، منفور و شما را در چشم آنان شریک جنایات صهیونیستهای غاصب معرفی کرده است؛ هزینههای مادی و معنوی که در طول سالهای متمادی از این رهگذر به دولت و ملت امریکا تحمیل شده است سرسامآور است، و احتمالاً، در آینده اگر همین روش ادامه یابد هزینههای شما سنگینتر هم خواهد شد. بیایید به پیشنهاد جمهوری اسلامی دربارهی همهپرسی بیندیشید، و با تصمیمی شجاعانه خود را از گره ناگشودنی کنونی نجات دهید. بیشک مردم منطقه و همهی آزاداندیشان گیتی از این اقدام، استقبال خواهند کرد.
▬ میهمانان محترم!
▬ اکنون، به سخن آغازین باز میگردم. شرائط گیتی حساس و جهان در حال گذار از یک پیچ تاریخی بسیار مهم است. انتظار میرود که نظمی نوین در حال تولد یافتن باشد. مجموعهی غیرمتعهدها حدود دو سوم اعضاء جامعهی جهانی را در خود جای داده است و میتواند در شکلدهی آینده نقشی بزرگ ایفاء کند. تشکیل این اجلاس بزرگ در تهران نیز خود حادثهای پرمعنی است که باید در محاسبات به کار آید. ما اعضاء این جنبش با همافزایی امکانات و ظرفیتهای گستردهی خود میتوانیم برای نجات جهان از ناامنی و جنگ و سلطهگری نقشی تاریخی و ماندگار بیافرینیم.
▬ این مقصود فقط با همکاریهای همهجانبهی ما با یکدیگر امکانپذیر است. در میان ما کشورهای بسیار ثروتمند و نیز کشورهای دارای نفوذ بینالمللی کم نیستند. علاج مشکلات با همکاریهای اقتصادی و رسانهای و انتقال تجربههای پیشبرنده و تعالیبخش، کاملاً امکانپذیر است. باید عزمهامان را راسخ کنیم؛ به هدفها وفادار بمانیم؛ از اخم قدرتهای زورگو نترسیم و به لبخند آنان دلخوش نکنیم؛ ارادهی الهی و قوانین آفرینش را پشتیبان خود بدانیم؛ به شکست تجربهی اردوگاه کمونیستی در دو دهه پیش و شکست سیاستهای به اصطلاح: لیبرال دموکراسی غربی در حال حاضر ـ که نشانههای آن را در خیابانهای کشورهای اروپایی و امریکا و گرههای ناگشودنی اقتصاد این کشورها همه میبینند ـ با چشم عبرت بنگریم. و بالاخره سقوط دیکتاتورهای وابسته به امریکا و همدست رژیم صهیونیستی در شمال افریقا و بیداری اسلامی در کشورهای منطقه را فرصتی بزرگ بشماریم. ما میتوانیم به ارتقاء « بهرهوری سیاسی» جنبش عدم تعهد در مدیریت جهانی بیندیشیم؛ میتوانیم برای تحول در این مدیریت، سندی تاریخی تهیه کنیم و ابزارهای اجرایی آن را فراهم نماییم؛ میتوانیم حرکت به سمت همکاریهای مؤثر اقتصادی را طرّاحی و الگوهای ارتباط فرهنگی میان خود را تعریف کنیم. بیشک تشکیل دبیرخانهی فعال و پرانگیزهای برای این تشکیلات، خواهد توانست به حصول این مقاصد کمکی بزرگ و پر تأثیر تقدیم کند.
▬ متشکرم.
مأخذ:Leader.ir
هو العلیم