برداشت آزاد از کتابخانه مرجع انکارتا؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ ایتالیا، همیشه مرکز برجستهای در تعلیم و تربیت بوده است که دانشجویان بیشماری را از خارج جذب میکرد، و دانشجویانش را برای کار در کشورهای آن سوی کوههای آلپ میفرستاد.
▬ دقیقاً قبل از پایان قرن پانزدهم، ایدهها و علایق اومانیستهای ایتالیایی به سوی غرب اروپا جلب شد.
▬ اومانیسم، نه تنها توسط پژوهشگران ایتالیایی، بلکه توسط آنهایی که به ایتالیا سفر کرده بودند و ایدههای اومانیستها را اقتباس کرده بودند، مانند متأله انگلیسی، جان کالت و شاعر آلمانی، کونراد سِلتیس، ارتقاء یافت.
▬ اومانیسم شمالی، گویای بسیاری از همان کیفیات اومانیسم ایتالیایی بود، اما شدیداً از زمینهی متفاوتش متأثر بود.
▬ اومانیستهای ایتالیایی، تاریخ روم را حادثهای درخشان در گذشته ملی خود میدیدند؛ گذشتهای که با حملهی ژرمنها و دیگر مردمان در آغاز قرن پانزدهم به امپراتوری، نابود شد.
▬ در مقابل، اروپاییان شمالی، بیش از آن که با روم باستان همدل باشند، با قرون وسطی همدلی نشان میدادند.
▬ جامعهی شمالی، پیوندهایش با مسیحیت را بیش از رابطهاش با ایتالیا حفظ کرد، و اومانیستهای شمالی، مخالفت کمتری با حکمت مدرسی داشتند.
▬ اومانیسم شمالی، عموماً با اومانیسم مسیحی، یعنی جنبشی که تلاش کرد تا تکنیکهای پژوهشی اومانیسم را برای مطالعهی اسناد دینی به کار گیرد، پیوند داشت.
▬ اومانیستها به موازات افزایش دانش خود از زبانها، متون انجیلی را به زبان اصلی یونانی و عبری میخواندند.
▬ کار آنها در ترجمه و تحلیل منابع اصیل، بیشتر اختلافات میان این منابع را معلوم میکرد، و پرسشهایی را دربارهی اعمال کلیسای کاتولیک برانگیخت، و تلاشهایی را برای اصلاح تشویق کرد.
▬ اومانیستهای مسیحی که مستقیماً انجیل را مطالعه میکردند، تفاسیر قرون وسطی را نادیده میانگاشتند.
▬ شناختهشدهترین اومانیست مسیحی، نویسندهای هلندی به نام اراسموس بود. آثار پژوهشگرانهی کلاسیک و انجیلی بیشمار او، شامل ترجمهای لاتین از عهد جدید، مانند ویراستهی یونانی آن، مبتنی بر نسخههای اخیراً کشف شده است که شهرتی بیمانند به او بخشیده است. او به نحوی افراطی، عقاید سفت و سخت را محکوم کرد و انعطافپذیری و مدارا را ستود. دیدگاه او تأثیر زیادی بر کاتولیکها و پروتستانها نهاد.
▬ زمانی که اومانیسم در شمال ریشه دواند، تحرک نهضت اصلاح دینی آغاز شد. اومانیستهای مسیحی، مانند دیگر اصلاحطلبان دینی رنسانس، عموماً میکوشیدند خودشان را مسیحیان خوبی نشان دهند. آنها پذیرای تغییر بودند، اما به وحدت کلیسا و محافظت از سنت کاتولیکی اصلاح شده نیز عقیده داشتند.
▬ به این دلیل، اراسموس و دیگر اومانیستهای مسیحی، از پذیرش استدلالهای متالّه آلمانی، مارتین لوتر سرباز زدند که برخی آموزههای اساسی کلیسای کاتولیک را محکوم میکرد.
▬ در نتیجه، سهم اومانیسم مسیحی در نهضت اصلاح دینی کاملاً غیر مستقیم بود. اومانیستها از روح پرسشگر و شکاکی که خصیصهی نهضت اصلاح دینی بود، الهام گرفتند، اما از تصور لوتری نهضت اصلاح دینی که بر اساس آن، نظریههای اصلی کلیسای کاتولیک کاملاً اشتباه فرض میشد، حمایت نکردند.
مآخذ:...
هو العلیم