برداشت آزاد از محمود متوسلی؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ طی نیمه دوم قرن نوزدهم، جهان شاهد تحولاتی چشمگیر در زمینه فنّاوری بود. شرایط فوق دیدگاههای جدیدی را در خصوص توسعه اقتصادی و رفاه عمومی در سطح جامعه جهانی پدید آورد که با دیدگاه سنتی کلاسیکها متفاوت و در مواردی در تضاد بود.
▬ کانون توجه نوکلاسیکها معطوف به مسائل کوتاهمدت بود. در چهارچوب این دیدگاه، روابط متقابل بخشهای مختلف اقتصادی در مقطع زمانی معینی مورد بحث قرار میگیرد و با نگرش توسعه اقتصادی بر تخصیص بهینه و کارای منابع متمرکز میگردد.
░▒▓ نظریه انباشت سرمایه
▬ در تکامل نظریه انباشت سرمایه، فرض وجود نسبت ثابت بین سرمایه و نیروی کار در سطح معین فنّاوری حذف میگردد و امکان جایگزینی نیروی کار و سرمایه پذیرفته میشود. با فرض ثابت بودن فنّاوری، نوکلاسیکها نظریه کلاسیکها را در رابطه با نزولی بودن بازده نهایی سرمایه تأیید میکردند.
▬ قبول نرخ بهره به عنوان عاملی تعیینکننده در میزان پسانداز و سرمایهگذاری تحولی مهم در نظریه پسانداز و سرمایهگذاری محسوب میشود. افزایش نرخ بهره حقیقی میتواند محرکی در راستای افزایش پسانداز فردی در هر سطح معینی از درآمد باشد. بعلاوه درآمد نیز خود عاملی تعیینکننده در میزان پسانداز است و افزایش درآمد با فرض ثابت بودن نرخ بهره، پسانداز را افزایش میدهد. در سطح معینی از فنّاوری و جمعیت، نرخ بهره عامل تعیینکننده میزان سرمایهگذاری است. هر قدر نرخ بهره پایینتر باشد، نرخ سرمایهگذاری افزایش خواهد یافت. در صورتی که نرخ بهره از حد معینی پایینتر رود، انگیزه برای پسانداز کاهش مییابد و فرایند انباشت سرمایه کند خواهد شد.
▬ در دیدگاه نوکلاسیک فنّاوری نقش مهمی در توسعه بازی میکند. پیشرفت فنّاوری موجب کاهش هزینهها و بهبود روشهای مولد تولید و در نتیجه سرعت گرفتن رشد درآمد ملی میشود. ویژگی مهم پیشرفت فنّاوری از دیدگاه اقتصاددانان نوکلاسیک کاراندوز بودن آن است.
░▒▓ فرایند تدریجی توسعه اقتصادی
▬ فرایند انباشت سرمایه، اساس مدل توسعه اقتصادی نوکلاسیک را تشکیل میدهد. ایده مشترک نویسندگان نوکلاسیک در خصوص توسعه اقتصادی را میتوان در قالب سه خصوصیت اصلی تلخیص نمود:
• توسعه اقتصادی فرایندی تدریجی و مداوم است.
• توازن، هماهنگی و انباشتگی از ویژگیهای طبیعی این فرایند است.
• خوشبینی عمومی در خصوص امکان تداوم رشد اقتصادی وجود دارد.
▬ این ایده که توسعه اقتصادی فرایندی تدریجی و مداوم است، در دیدگاههای مشهورترین اقتصاددان نوکلاسیک یعنی آلفرد مارشال (Alfred Marshall, 1842-1924) مورد توجه خاص قرار گرفته است. نظریههای تکامل داروین و اسپنسر بر عقیده اقتصادی مارشال تأثیر فراوان گذارده است.
▬ بر اساس ایده داروین، زندگی اقتصادی فرایندی تدریجی و مداوم است. به کارگیری فنون تعادل ایستای بخشی به منظور تجزیه و تحلیل اجزای مختلف فعالیتهای اقتصادی توسط مارشال توجیهپذیر میشود. این تفسیر نوکلاسیکها از توسعه اقتصادی به معنی نفی نوآوریهای عظیم فنّاورانه در قرن نوزدهم نیست؛ بلکه بدین معناست که اختراعات و نوآوریها در صنایع خود نتیجه انباشت تدریجی دانش فنی در علوم مختلف و تکامل آنها طی فرایندی تاریخی و مداوم بوده، اگرچه در مقاطعی خاص تولد و ظهوری ناگهانی در ابزارها و امکانات مورد استفاده در یکی از بخشها مشاهده شده است.
▬ پیشرفت فنّاوری کاهش قیمتها را به دنبال خود میآورد. پیشرفت فنّاوری از طرف دیگر، موجب افزایش عمومی سطح درآمدها برای تمامی گروهها و اقشار میگردد.
▬ معرفی مفهوم صرفههای خارجی بعد جدیدی را در تحلیلها و دیدگاههای نوکلاسیک در خصوص توسعه اقتصادی معرفی میکند. از دید مارشال، صرفههای داخلی، نتیجه افزایش مقیاس تولید به دلیل بهبود بازدهی تولید و تخصیص بهینه عوامل در یک بنگاه اقتصادی است. در مقابل صرفههای خارجی منوط و وابسته به گسترش دانش و مهارتها در سطح کلان اقتصادی است. نمود خارجی پیشرفت صنایع، وابسته به یک صنعت خاص خواهد بود.
▬ آنچه در شناخت مفهوم بازده فزاینده اهمیت دارد، درنظر گرفتن فعالیتهای صنعتی به صورت یک کل منسجم است. در این چهارچوب نظری، تضمین بازدهی فزاینده به مقیاس بستگی به روند پیشرونده تقسیم کار دارد.
▬ سرمایه انسانی. اگرچه نوکلاسیکها نسبت به آینده توسعه اقتصادی خوشبین نیستند، لیکن نسبت به توان انسان برای تسلط بر محدودیتهای مادی و منابع در دسترس اعتماد داشته، معتقدند پیشرفت فنّاوری و بهبود کیفیت نیروی کار، بازدهی فزاینده تاریخی را محقق خواهد ساخت.
▬ تجارت خارجی. اقتصاددانان نوکلاسیک، بر منافع حاصل از تجارت خارجی تأکید میکنند. باز شدن بازاری جدید به روی اقتصاد یک کشور منافع حاصل از تخصص و تقسیم کار را در سطحی وسیع نشر میدهد، درآمد کلان ملی را بالا میبرد و در نتیجهی تمایل بیشتر به پسانداز و نرخ رشد بالاتر، افزایش انباشت سرمایه را ممکن میسازد.
░▒▓ دیدگاه آلفرد مارشال در خصوص توسعه اقتصادی
▬ یانکسون طبقهبندی جالبی به شرح زیر از تأثیر عوامل مختلف بر رشد اقتصادی از دیدگاه مارشال ارائه میدهد:
• عوامل تعیینکننده اساسی و درازمدت.
• عوامل مهم که بیشتر خصیصه اقتصادی دارند.
• عواملی که به لحاظ اهمیت از دید مارشال کمتر مورد تأکید بودهاند.
▬ عوامل تعیینکننده اساسی. چهار عامل مهم و اساسی در این گروه عبارتند از: آب و هوا و شرایط جوی، منابع طبیعی، شخصیت و خصوصیات انسانی، و آزادی انسان که البته به لحاظ ماهیتی با یکدیگر متفاوتند.
▬ عوامل مهم. در گروه دوم، پنج عامل تأثیرگذار قابل تمییزند که از دید مارشال به لحاظ اقتصادی تأثیر مهمی در شکلگیری مفهوم توسعه دارند: اولین عامل در این گروه خواست و توان انجام پسانداز است. دومین عامل مؤثر بهبود «حمل و نقل» و «تولید انبوه» قلمداد شده است. عامل دیگر همان چیزی است که از قانون پتی قابل استنباط است، یعنی گسترش مصنوعات در هر کشور که با کالای بومی آن کشور آغاز میشود؛ به شرط اینکه کالاهای بومی به لحاظ ماهیت و فرم، قابلیت گسترش در سطح وسیع را داشته و تخصصیشدن مراحل تولید و توزیع امکانپذیر باشد. عامل بعدی اهمیت تجربه یک کشور و آشنایی آن با شکل سازمان سیستم سرمایهداری قبل از ورود به مرحله تولید در سطح وسیع است؛ بالاخره آخرین عامل مهم که مارشال فقط یکبار به آن اشاره میکند، عواملی هستند که به طور موقت از تأثیر بازده نزولی زمین جلوگیری مینمایند. قانون بازده نزولی [در زمان مارشال، سال ۱۹۰۷] در انگلستان کارایی ندارد، اما احتمال میرود بعد از یک و یا دو نسل مجدداً به عنوان عاملی پرقدرت در تمامی جهان ظهور یابد.
▬ عوامل کماهمیتتر. از نظر مارشال، چهار عامل تأثیر ضعیفتری در رشد اقتصادی دارند. عامل اول طبقه متوسط است. عامل دوم به اهمیت وجود یک دولت کاردان و غیرفاسد برمیگردد. آموزش، تعلیم و تربیت و اثرات آن عامل سومی است که به آن اشاره میشود و آخرین عامل نقش قیمتهاست. افزایش قیمتها موجب کندی رشد اقتصادی میشود و افزایش تدریجی و ملایم قیمتها را لازمه توسعه به شمار میآورد.
░▒▓ مدل کلان نوکلاسیکها
▬ مدل نوکلاسیکها از دو جهت از مدل هارود- دومار و مدل کینز متفاوت است: اول اینکه تابع تولید، جایگزینی نیروی کار و سرمایه را مجاز و در نتیجه اشتغال کامل نیروی کار را در هر سطح از موجودی سرمایه انجامپذیر میداند. دوم اینکه فرض میشود سرمایهگذاری برنامهریزی شده و پسانداز به دلیل تعدیل و تطابق مستمر قیمتها همواره برابرند. در نتیجه رشد اقتصادی تنها با نرخ بالای پسانداز و به تبع آن نرخ بالای تشکیل سرمایه محقق میگردد.
▬ معادله اساسی نظریه رشد نوکلاسیک: طبق این معادله عامل اصلی و تعیینکننده رشد نسبت سرمایه به نیروی کار عبارت است از تفاوت بین سرمایهگذاری سرانه نیروی کار که عملاً انجام میگیرد و میزان سرمایهگذاری مورد نیاز برای حفظ نسبت ثابتی از سرمایه به نیروی کار با فرض افزایش جمعیت.
▬ یک مسیر تعادلی رشد وجود دارد که پایدار است. به این مفهوم که با هرگونه انحرافی از این مسیر، نیروهای سیستم اقتصاد را به سمت تعادل باز میگردانند. کاهش در نرخ رشد نیروی کار ضرورتاً وضعیت پایدار درآمد سرانه را افزایش خواهد داد.
░▒▓ نظریههای جدید نوکلاسیک درباره رشد
▬ در سالهای اخیر کوششهای زیادی برای بسط و گسترش مدلهای نوکلاسیک به منظور تبیین دقیقتر شرایط واقعی صورت گرفته، اولین نکته معرفی تغییرات فنی برونزا به مدل برای کسب اطمینان از این نکته است که نرخ رشد به دلیل بازدهی نزولی به سمت صفر گرایش نمییابد. دوم اینکه تغییرات درونزا در مدل وارد میشود تا علل عدم تقارب درآمد سرانه و نرخ رشد برای هر کشور تعیین شود. گسترش مدل در حالت دوم به «نظریه رشد جدید» معروف است.
▬ معرفی عامل بهبود (تغییر) فنی به صورت برونزا به سادگی امکانپذیر بوده، میتواند بیان روشنی از رشد نامحدود یک جامعه باشد، اما تفسیر رضایتبخشی را از تفاوت در نرخ رشد بین کشورها ارائه نمیدهد. سه مشکل پس از معرفی بهبود فنی در مدل رشد برونزا وجود دارد:
• مشکل اول مسئله تقارب و همگرایی نرخ رشد کشورها با نرخ رشد بالا یا پایین پسانداز در طی زمان است.
• با وجود تجارب بینالملل و تحرک سرمایه، تفاوت درآمد سرانه باید از بین برود. به عبارت دیگر باید تقارب و همگرایی در استاندارد زندگی به وجود آید.
• حتی اگر اختلاف سطح فنی در ابتدای دوره در کشورهای مختلف وجود داشته باشد، مسئله همگرایی به شکل دیگری ظاهر میشود.
▬ دیدگاههایی که سه مسئله مذکور را مورد بررسی قرار داده و درصدد رفع این انتقادها برآمدهاند، به نظریههای رشد جدید و یا «نظریههای رشد درونزا» معروفند. در هر سه دیدگاه تأکید بر این است که بهبود فنی نتیجه نرخ رشد سرمایهگذاری، میزان ذخیره سرمایه فیزیکی و ذخیره سرمایه انسانی است.
▬ دلایل بسیاری وجود دارد که سرمایه منبع اصلی برای نوآوریها و پیشرفتهای فنی است. در صورتیکه انجام این گونه سرمایهگذاریها در یک واحد اقتصادی یا تولیدی قرین موفقیت باشد به سرعت توسط رقبا تقلید میشود و ممکن است زنجیرهای از سرمایهگذاریها و نوآوریها را به دنبال خود بیاورد. این نوع پیشرفت فنی را «یادگیری از طریق مشاهده» مینامند.
▬ دو دیدگاه دیگر رشد درونزا با دیدگاه یادگیری از طریق مشاهده دو اختلاف اساسی دارند: اولین اختلاف این است که آنها فرض میکنند فقط نوع معینی از سرمایهگذاریها خالق پیشرفت فنی است. دوم اینکه پسانداز به طور مطلق درونزا فرض میشود.
▬ دیدگاه اول با اتکای صرف بر سرمایهگذاری در نیروی انسانی، آن را مهمترین سرمایهگذاری به وجود آورنده صرفههای خارجی فرض میکند. نقش نیروی کار میتواند در تولید یا انباشت سرمایه انسانی لحاظ گردد.
▬ از نظر رشد جدید کاربردهای جالبی قابل استنتاج است:
• تقارب یا همگرایی نرخهای رشد سرانه، در قالب نظریه جدید رشد، قابل انتظار نخواهد بود.
• در نتیجهی بازدهی صعودی خارجی به انباشت سرمایه (شامل سرمایه انسانی) نرخ بازدهی سرمایهگذاری در کشورهای پیشرفته نسبت به کشورهای در حال توسعه کاهش نخواهد یافت.
• سرمایه انسانی و سرمایهگذاری در تحقیقات تکنولوژیک فراهم شده از طریق بخش خصوصی، با در نظر گرفتن بازده صعودی خارجی، بسیار اندک است؛ بنابراین رشد سریع در مجموعهای از بخشها و واحدهای اقتصادی تنها از طریق سیاستهای مناسب سرمایهگذاری دولتی امکانپذیر است.
░▒▓ تناسب و درجه کاربرد نظریه نوکلاسیک برای کشورهای توسعهنیافته
▬ ایدههای نوکلاسیک میتواند برای مسائل کشورهای در حال توسعه مفید باشد، هرچند به کارگیری آنها در کشورهای در حال توسعه با محدودیتهایی مواجه است. برای کشورهای دارای جمعیت بسیار زیاد نیز برخی از اقتصاددانان مکتب نوکلاسیک راهحلهایی دادهاند. مهمترین رئوس مطالب نظریه نوکلاسیک عبارتند از:
• محور بودن قیمت بازار در فعالیتهای اقتصادی.
• فقدان مداخله در رقابت هم از سوی دولت و هم از سوی بخش خصوصی.
• اعتقاد به اینکه بازار آزاد سبب تعدیل خودکار تقاضا و عرضه میشود.
• رقابت اتمی (خردی) یعنی همان چیزی که کلاسیکها به دنبال آن هستند.
▬ این در حالی است که در کشورهای در حال توسعه بازارها توسعه کامل نیافتهاند و توسعه نیازمند اجرای پروژههایی است که دیر نتیجه میدهد.
░▒▓ جمعبندی و ارزیابی انتقادی
▬ از نظر نوکلاسیکها تداوم نظریه کلاسیک (فردگرایی رقابت و تجارت آزاد) شامل اصول مارژینالیسم است و سنتز جدید «مید» و سایرین را به شرح زیر در بر میگیرد:
• نوکلاسیکها به دنبال تخصیص بهینه منابع هستند.
• مشارکت نوکلاسیکها در فرایند توسعه عبارت است از ارتباط دادن تشکیل سرمایه با نرخ بهره، اثر تغییرات کمّی موجودی سرمایه، نیروی کار، منابع طبیعی و بهبود فنّاوری بر توسعه.
▬ از نظر منتقدان ضعفهای نظریه نوکلاسیک به شرح زیر است:
• این مکتب نابرابری توزیع درآمد، قدرت چانهزنی بینالمللی و انصاف داشتن در فعالیتهای اقتصادی را نادیده میگیرد.
• برای نقش عوامل غیراقتصادی مانند ثبات سیاسی و رفتار مردم در روند توسعه، محدودیت قائل است.
• آن بخش از پسانداز را که تابعی از بهره نیست در نظر نمیگیرد.
• توسعه مداوم، تدریجی و هماهنگ نوکلاسیکها وقتی تحقق مییابد که درجه بالایی از اطمینان وجود داشته باشد و محاسبه دقیق امکانپذیر باشد.
• کاربرد محدود نظریه نوکلاسیک برای کشورهای در حال توسعه فقط در مورد اثرات تغییر در موجودی سرمایه، جمعیت، منابع طبیعی و فنّاوری کاربرد دارد.
▬ در موارد زیر نظریه نوکلاسیک کاربردی در کشورهای در حال توسعه ندارد:
• وجود نیروی کار اضافی و تناسب آن برای تشکیل سرمایه در نظریه نوکلاسیک نادیده گرفته شده است.
• قانون مزیتهای نسبی بر حسب هزینههای پولی تفسیر میشود نه هزینههای واقعی.
• نوکلاسیکها بیکششیها و انعطافناپذیریهای ویژه کشورهای در خال توسعه را در عرضه و تقاضای کالاها، خدمات و عوامل تولید بررسی نمیکنند.
• نوکلاسیکها توجهی به ضعفها و قوتهای بخشهای مختلف یک اقتصاد از زاویه توسعه اقتصادی ندارند.
• فرض نوکلاسیکها در مورد وجود بازار آزاد و قابلیت جانشینی آسان میان فعالیتهای مختلف، در کشورهای در حال توسعه کاملاً بیاعتبار است.
• تجویز سیاست اقتصادی که از سوی نوکلاسیکها صورت میگیرد و به نفع اقتصاد بازار است، کمکی به کشورهای فقیر نمیکند؛ زیرا دولت این کشورها فقط میتوانند پروژههای توسعهای را اجرا کنند که دیر به نتیجه میرسد و منابع زیادی میطلبد.
مآخذ:...
هو العلیم