فیلوجامعه‌شناسی

̓ ̓ـکوتیشن: هگل درباره عقل واحدی که تاریخ را می‌پیماید

فرستادن به ایمیل چاپ

گئورگ ویلهلم فریدریش هگل در ”سخنانی در فلسفه‌ی تاریخ“


▬ تنها اندیشه‌ای که فلسفه برای تأمل در تاریخ به ارمغان می‌آورد، مفهوم ساده «عقل» است. [یعنی: تاریخ جهان، هم‌چون، فراگردی عقلانی بر ما نمودار می‌شود. مهم: تاریخ جهان، هم‌چون، فراگردی عقلانی بر ما نمودار می‌شود.]
▬ از آن دیدگاه، «عقل» حاکم بر جهان است؛ تاریخ جهان، بنا بر این، هم‌چون، فراگردی عقلانی بر ما نمودار می‌شود. این اعتقاد و اندیشه شهودی، فرضیه‌ای در عرصه تاریخ است، [ولی،] این اعتقاد در عرصه فلسفه، فرضیه‌ای محسوب نمی‌شود.
▬ در عرصه فلسفه از طریق ادراک استدلالی، اثبات می‌شود که عقل، هم جوهر، و هم قدرت لایتناهی است؛ و ماده لایتناهی آن، در پس، کل حیات طبیعی و روحانی برخاسته از آن نهفته است.
▬ و [عقل]، هم‌چنین، صورت لایتناهی است؛ صورتی که این ماده [تاریخ] را به حرکت در می‌آورد.
▬ از یک سو، عقل جوهر جهان است؛ یعنی، آن‌چه کل واقعیت به واسطه آن و در درون آن، هستی و بقاء خود را می‌یابد.
▬ از سوی دیگر، نیروی لایتناهی جهان است؛ زیرا، عقل، آن‌قدر بی‌توان نیست که نتواند چیزی جز مثالی صرف و ساده یا خواستی صرف و ساده تولید کند، و جایگاهش بیرون از واقعیت باشد و هیچ کس جایگاهش را نداند؛ چیزی مجزا و انتزاعی در ذهن برخی انسان‌ها [باشد]...
▬ اگر تصور روشن عقل پیش از این، در اذهان ما ظهور نیافته باشد، در آن صورت در شروع مطالعه تاریخ جهان، می‌باید دست کم ایمانی محکم و شکست‌ناپذیر در این باره داشته باشیم که عقل واقعاً در [تاریخ جهان] حضور دارد؛ و نیز این‌که جهان عقل و اراده آگاهانه دست‌خوش تصادف نیست، بلکه می‌باید خود را در پرتو مثال خودشناس باز نماید.
مآخذ:...
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.