محمد رضا فرهادیپور/ از دنیای اقتصاد
▬ منظور از هدفمندسازی یارانهها، این است که یارانههای اقتصادی و اجتماعی که در سطح جامعه توزیع میشوند به هدف نمیخورند و حالا با اجرای هدفمندسازی یارانهها قرار است این یارانهها به هدف نزدیکتر شوند یا حتی به آن اصابت کنند که اگر چنین شود چهها که نمیشود. فاز اول هدفمندسازی یارانهها هم در ایران، با هدف حرکت به سوی این منطق اجرا شد، اما، همه آحاد مردم هدف آن بودند که تا حدی با منطق بازتوزیع همخوانی نداشت. مدتی پیش با ارسال پیامکی برای گروهی از دریافتکنندگان یارانههای همگانی و در شرایط ناهدفمند اولیه، دولت بر آن شد تا گروهی از افراد را با توجه به اطلاعاتی که در اختیار داشت، از سبد دریافتکنندگان یارانه کنار بگذارد و هدفمندی یارانهها را هدفمندتر سازد. این پیامک دال بر دو نکته بود:
▬ اول، اعتراف دولت به اینکه گروهی از یارانهبگیران مستحق دریافت یارانه نیستند، و با پنهانسازی اطلاعات واقعی آن را دریافت میکنند. البته، با توجه به فاز اول هدفمندی یارانهها، باید گفت که پنهانسازی اطلاعات از سوی یارانهبگیران، امری طبیعی است و در همه جای دنیا بدون توجه به وضعیت درآمدی افراد همین اتفاق میافتد. از آن مهمتر، اینکه اگر نماینده دولت وارد گرانترین رستوران این شهر شود و به هر نفر ۱۰۰ هزار تومان مجانی بدهد، شک نکنید همه بی هیچ سوالی آن را میگیرند، چنانکه این اتفاق سالها پیش در امریکا افتاده بود و ثروتمندترین افراد بی هیچ سوالی، ده دلاری را که به آنها داده میشد و گفته میشد این مال تو است، میگرفتند. سیاستگزار اقتصادی همیشه باید یک اصل مهم را آویزه گوش خود کند: انسانها به انگیزهها واکنش نشان میدهند.
▬ دوم، پیامک ارسالی مبتنی بر اصل صداقت رفتار از سوی دریافتکننده یارانهای بود که به زعم دولت نیازمند دریافت آن نبود. گویی دولت از مرحله اول درس نگرفته است. نظام هدفمندی یارانهها از همان آغاز- نه تنها در ایران ، ، بلکه در همهجا- با یک مشکل مهم مواجه بوده و هست و آن تحریف اطلاعات درآمدی کسانی است که درآمدشان را کم نشان میدهند تا از کیک یارانهها سهمی بگیرند. اما، وظیفه دولت در این میان این است که نگذارد کلاه سرش برود که به هیچ وجه کار آسانی هم نیست. به عبارت دیگر، حذف گروهی از کسانی که واجد شرایط نیستند، اما، با دادن اطلاعات نادرست خود را واجد شرایط دریافت یارانه جلوه دادهاند، کاری اجتنابناپذیر است. اما، ممکن است در این اقدام، گروهی هم به اشتباه دچار زیان شوند، یعنی واجد شرایط باشند، اما، به اشتباه از حق دریافت یارانه محروم شوند. به گمانم دولت پس از ارسال آن پیامک دیگر نباید راهی برای بازگشت باقی میگذاشت. اما، وقتی راهی برای بازگشت و بهرهمندی مجدد از یارانهها باز شد، انسانها به انگیزهها واکنش نشان دادند و سریعاً، دوباره با درج اطلاعاتی (شاید درست و شاید هم نادرست) خود را مستحق دریافت نشان دادند و گویی دوباره سیاست هدفمندسازی یارانهها به خانه اولش بازگشت. موضوع از این قرار است که یارانههای ظاهراً، هدفمند فعلی همچون کالایی عمومی است که همگان برای سواری مجانی گرفتن از آن اطلاعات خود را طوری جلوه میدهند که بتوانند از آن استفاده کنند و این ویژگی بازیگر اقتصادی منفعت شخصیطلب است. استدلال رایج در میان کسانی که پیامک دولت به رایشان رفته، این است که تا میدهند باید گرفت. اما، سیاستگزار در کشوری در حال توسعه که دستیابی به اطلاعات ثروت و درآمد دشوار است همیشه گرفتار است و باید بالاخره چنین پیامکی را ارسال کند و راه بازگشت آن را هم ببندد.
▬ نظام انگیزشی، در هنگام بازتوزیع درآمد یا ارائه رایگان خدمات دولتی (مثل پرداخت پول یارانه) اهمیت فوقالعادهای دارد. پنهان کردن اطلاعات شخصی در مورد هدفمندسازی یارانهها خیلی عادی است. البته، نکته مهم این است که تقریباً، نمیتوان معیار یا شاخصی یافت که بتواند هم میزان محرومیت و فقیر بودن را مشخص کند، و هم مبنای حمایت دولتی قرار گیرد. مثلاً، فرض کنید به جای درآمد، میزان محرومیت از آموزش یا بهداشت و درمان یا میزان گرسنگی، معیار و مبنای پرداخت یارانهها بود. در این صورت، شاید دیگر انگیزهها آن قدرها تحریف نمیشد، و شاید اوضاع بدتر میشد. برای نتیجهگیری قطعی در این مورد نیاز به دادههای واقعی داریم. گویی در این مسیر سیاستگذاری به هنری تبدیل میشود که باید نظریه و عمل را با هم ترکیب کند. اما، یک مثال دیگر: فرض کنید یارانه سوپی باشد که دولت آن را با تانکر در محلاتی از شهر توزیع میکند. در این حالت، احتمالاً، ثروتمندان برای خوردن سوپ تلاش نمیکنند.
▬ اما تحریف اطلاعات با هدف به دست آوردن یارانه نقدی چه اثری دارد؟ این امر، اثر منفی بسیار مهمی در اقتصاد دارد و آن عبارت است از بازدارندگی فعالیت اقتصادی. مثل پرداخت بیمه بیکاری که تجربه آن در بسیاری از کشورهای اروپایی گویای آن است که فرد خود را با درآمد حاصل از آن سازگار میسازد و از اشتغال فرار میکند. در حال حاضر یارانهها فقط بر اساس معیار درآمد پرداخت میشوند که به راحتی قابل تغییر و تعدیل است و یکی از روشهای این تغییر هم عبارت است از تغییر رفتارهای اقتصادی که سبب تحریفهای گسترده خواهد شد. به عبارت دیگر، گروهی از افراد دریافتکننده یارانه، ممکن است با دریافت آن دست از فعالیت اقتصادی بکشند و واقعیت را تغییر دهند. این بار انگیزههای فرد دچار تحریف میشوند: کسب درآمد به طور مجانی و با دادن اطلاعات نادرست خیلی آسانتر از کار کردن است (یادم هست در اوایل اجرای طرح در روستایی به یک مرغداری رفتم. مالک مرغداری میگفت دو تا از کارگران سر کار نمیآیند به این دلیل که رقم حاصل یارانه پرداختی به خانوارشان بیش از دستمزدشان است یا اینکه برابر است با دستمزدشان). البته، شرایط فعلی که فقط مبتنی بر اطلاعاتی است که خانوار میدهد تورش بسیار بالاتری دارد. لذا ممکن است سالها طول بکشد تا دولت بتواند به اطلاعات دقیق دسترسی پیدا کند، که در این فاصله یارانهبگیران هم روشهای پنهانسازی اطلاعات یا گرفتن یارانه را تغییر میدهند.
▬ موضوع دیگری که در خصوص هدفمندی یارانهها جالب توجه است، عبارت است از اینکه معمولاً، تصور رایج اقتصاددانان این است که پرداخت کمکهای نقدی به گروهی از افراد به مثابه فقرا که قادر به گذران معیشت خود نیستند، تأثیراتی منفی بر عزت نفس و شخصیت آن فرد در نزد دیگران دارد و دولت یا هر نهاد عمومی دیگری باید کمک خود را به روشی انجام دهد که عزت نفس فقرا حفظ شود. فلسفه اصلی یارانهها این است که بازتوزیع درآمد از ثروتمندان به فقرا انجام شود، یعنی یارانه به نیازمندانی برسد که مستحق دریافت آنند. اما، در شرایط فعلی، در جامعه ایران هیچکس از گرفتن این پول از دست دولت چنین احساسی که ندارد هیچ، ، ، بلکه حتی وقتی پیامکی هم برایش میآید تا او را به عنوان یک ثروتمند بینیاز کنار بگذارند و سیاست هدفمندسازی یارانهها هدفمندتر شود، به هر طریق فرار میکند تا دوباره از این کیک سهمی بگیرد. نه تنها کسی حاضر به پذیرش لقب ثروتمند بینیاز نیست، ، ، بلکه به هر رو تلاش میکند تا مهر نیازمندی را بر پیشانی خود بزند. اما، اگر یارانه به صورت همان سوپ پرداخت شود، باز هم رفتار مردم به همان صورت بود؟ گرچه حفظ عزت نفس فقرا توسط سیاستگزار در نحوه پرداخت یارانه بسیار مهم است، اما، وقتی یارانهبگیر (فقیر نیازمند کمک) به چنین موضوعی توجه ندارد تکلیف سیاستگزار چیست؟ البته، پول نقد دادن با سوپ معمولی دادن زمین تا آسمان متفاوت است.
مآخذ:...
هو العلیم
یک پیشنهاد
میتوان فقط و فقط قیمت حامل های انرژی را در مناطق ثروتمند نشین افزایش داد فقط 5 الی 10 درصد.و همچنین قیمت هتل های لوکس.
-------------------
خب اینکه گفتید تناسبی با راه حل ندارد.پنج الی ده درصد هم رافع مشکل نیست. قیمت ها باید طی پنج سال به سطح بین الملل برسد.
قیمت حامل های انرژی نمی تواند تنها در یک منطقه ایزوله بماند. سایر هزینه ها را تکان می دهد.
از قضا مشکل اصلی در مورد تعدیل یارانه ها مناطق برخوردار هستند. مناطق حاشیه ای که وضعشان بهبود یافته است و طی انتخابات های اخیر، واکنش مثبتی هم نشان داده اند. مشکلی مناطقی مانند تهران هستند که وضع آن ها در مقایسه با قبل بدتر شده است.