برداشت آزاد از علامه محمد حسین طباطبایی در «تفسیر المیزان»
▬ دین، در اساس، آموزش کتاب و حکمت است، و دیندارانی که دین را به عنوان مبنایی برای دانش و حکمت نمیپذیرند، اصل دین را واگذاشتهاند، و به فرع آن دل خوش کردهاند؛ «مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ یحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ یحْمِلُ أَسْفاراً».
▬ بعد از آنكه خداى تعالى، سخن را با مسأله بعثت پیامبرى امى آغاز كرد، و بر مسلمانان منت نهاد كه از میان همه اقوام امى پیامبر را در بین آنان مبعوث كرد، تا كتاب را بر آنان بخواند، و تزكیهشان كند، و كتاب و حكمتشان بیاموزد، و در نتیجه از ظلمتهای گمراهى به سوى نور هدایت بیرونشان نموده، از حضیض جهل به اوج علم و حكمتشان برساند، و در آخر سوره هم به طور عتاب و توبیخ به رفتار آنان اشاره مىكند، كه به جاى شكرگزارى در مقابل این منت، چگونه به سوى لهو و تجارت شتافتند، و پیامبر را در حال خطبه جمعه تنها گذاشتند، با اینكه نماز جمعه از بزرگترین مناسك دینى است.
▬ در بین آن آغاز و این انجام سوره، مثل مذكور را براى یهودیان آورد كه تورات تحمیلشان شد، ولى آن را حمل نكردند، و چون درازگوشانی شدند كه بار كتاب بر دوش دارند، و هیچ بهرهاى از معارف و حکمتهای آن ندارند. منظور از «كسانى كه تورات تحمیلشان شد ولى آن را حمل نكردند» یهودیانى است كه خدا تورات را بر پیامبر آنان موسى (ع) نازل كرد، و او معارف و شرایع آن را تعلیمشان داد، ولى رهایش كردند، و علم و حکمت خود را از آن اخذ نکردند و به آن تقدیم ننمودند. و آنها، را به درازگوشی تشبیه كرد كه کتابهایی بر آن بار شده، و خود آن حیوان هیچ آگاهى از معارف و حقائق آن کتابها ندارد، و در نتیجه از حمل آن کتابها چیزى به جز خستگى برایش نمىماند.
مآخذ:...
هو العلیم