برداشت آزاد از کتابخانه مرجع انکارتا؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
• در آغاز رنسانس، جامعهی روستایی نیز به تبع توسعهی تجاری و شهری تغییر یافت.
• نظام کار فئودالی کشاورزی که با کار رعیتی شاخته میشد، به تدریج تغییر کرد. در این نظام جدید، مستأجرین، روی زمینهای مبتنی بر رانت مالکیت کار میکردند و دیگر رعیت فئودال محسوب نمیشدند. زمینداران هم با عواید رعایا یا اجارهنشینها، به خرید کالاهای بازرگانی روی آوردند.
• به لحاظ اقتصادی، بازارهای شهری جدید که تولیدات کشاورزی را به فروش میگذاشتند، یک اقتصاد خودکفای روستایی را به سیستمی تبدیل کردند که کالاها را برای فروش تولید میکرد.
• در حوزهی مسائل اجتماعی، تصمیمگیری جمعی که بر رسوم بسیار قدیمی اجتماعات دهقانی قرون وسطی مبتنی بود، تبدیل به نوع مستقلی از زندگی روستایی گردید.
• معالوصف، جمعیتهای روستایی به مقدار کمتری از جنبشهای جدید رنسانس متأثر شدند. اهالی شهرها، بالاخص نخبگان شهری و حاکمان متحد با آنها، نیروهای محرک تغییرات سیاسی و فرهنگی این دوره بودند.
• ساکنین شهرها و خانوادههای نجیبزاده ایتالیایی و بعداً اروپاییان شمالی منابع و عقبهی لازم برای رنسانس را فراهم آوردند، اما بخش اعظم اروپاییان در مناطق روستایی زندگی کرده و در زمینها کار میکردند.
• مردمی که در مناطق روستایی زندگی میکردند، عمیقاً از تصمیمات سیاسی این دوره رنج میبردند، زیرا آنها هزینههای ناشی از سازمان رفاهی و اقتصادیای را تحمل میکردند که رقابتهای ملی و کشمکشهای داخلی موجد آن بودند. هزینه میپرداختند، بدون آن که از مواهب آن بهره چندانی ببرند. توش و توان فرهنگی رنسانس هم بندرت آنها را تحت تأثیر قرار میداد.
مآخذ:...
هو العلیم