گئورگ ویلهلم فریدریش هگل در «پدیدارشناسی روح»
• روح، در مقابل ما، همچون «آزادی مطلق» ظاهر میشود.
• او، آن خودآگاهی است که این واقعیت را درک میکند، که یقینش از خودش، ماهیت همه «تودهها» یا عرصههای روحی هر دو جهان واقعی و فوق محسوس است، یا بر عکس، ماهیت و فعلیت، علم آگاهی از خویش هستند.
• روح، آگاهی از شخصیت محض خویش، و مآلاً از هر واقعیت روحی است؛ و هر واقعیتی منحصراً روحی است؛ جهان برای او صرفاً اراده خود اوست، و این اراده عمومی است.
• به علاوه، این اراده، اندیشه تهی از اراده که همان موافقت خاموش، یا موافقت به شیوه نمایندگی باشد، نیست، بلکه یک اراده عمومی واقعی، اراده همه افراد به عنوان افراد است.
• زیرا روح در خودش، آگاهی از شخصیت یا از هر یک از افراد است، و به عنوان این اراده اصیل بالفعل، همانی است که باید باشد؛ یعنی ماهیت خودآگاه یکایک شخصیتها، به گونهای که هر کدام بیانفکاک از کل، همیشه همه چیز را انجام میدهند و آن چه به نظر میرسد به وسیله کل، انجام شده است، عمل مستقیم و آگاهانه یکایک آنهاست.
مآخذ:...
هو العلیم