فیلوجامعه‌شناسی

نقد قدیم: بررسی دكترین توسعۀ سسیاسی عالی‌جناب سید محمد خاتمی در فاز شوراها

فرستادن به ایمیل چاپ

حامد دهخدا، فروردین ۱۳۸۱؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


به باور عالی‌جناب سید محمد خاتمی، اقدام به تأسیس شوراها و ایجاد فعالیت شورایی مؤثرترین اقدام در تحقق توسعۀ سیاسی دولت وی بوده است:

-----------------------------------
«یكی از دستاوردها بسط و تعمیق مشاركت مردم است كه از عمده‌ترین و محوری‌ترین شعارهای این دولت بوده است. فكر نمی‌كنم برای تحقق عینی این شعار فعالیتی مؤثرتر از فعالیت شورایی وجود داشته باشد» (۱).
-----------------------------------

              در عین حال، برخی كاستی‌های نظری در شیوه‌های مدیریت كار شورایی و تنفیذ تصمیمات این شوراها باعث گردید كه مهم‌ترین تأثیر این نهاد طی نخستین دورۀ تشكیل، فعال كردن شكاف‌های اجتماعی و سیاسی بر سر منافع مدیریت شهرها و روستاها باشد. از یك سو همان‌طور كه شخص عالی‌جناب سید محمد خاتمی پیش‌بینی کرده بودند، در روستاها و مناطق با بافت قومی پایدار، بعضاً قبضۀ شوراها به عنوان ابزاری برای سیطرۀ گروه‌های قومی رقیب بر یكدیگر تلقی گردید و مورد سوءاستفاده واقع شد. اما در شهرهای بزرگ نیز علاوه بر آنكه برخوردهای سیاسی متداول درون جامعۀ شهری خود را در شوراها نشان داد، منابع هنگفت مالی نهفته در مدیریت شهری دست مایۀ اختلافات عمیق شد.
              آسیب‌شناسی تجربۀ شوراها، هم از جهت ترمیم جدی قواعد و ضوابط و آئین‌نامه‌ها در درون شوراها و هم از بابت اصلاح رویه‌ها در درون دستگاه‌های مرتبط با این نهادها اهمیت دارد. همچنین می‌توان در یك ریشه‌یابی تحلیلی‌تر برخی از نارسایی‌های نهفته در عملكرد شوراها را در نفس رویه‌ها و ساز و كارهای دموكراتیك جستجو كرد و بررسی شوراها می‌تواند اندوختۀ نظری در این مورد را تقویت و تحكیم نماید.

***

              از دیدگاه دكترین توسعۀ سیاسی عالی‌جناب سید محمد خاتمی، شوراها باید موفق می‌شدند تا سه كاركرد را ایفا نمایند؛ اول، «بسط مشاركت مردم»، دوم، «كاستن از تصدی دولت» و سوم، «ایجاد درك مشترك میان دولت و مردم»؛

░▒▓ ۱. بسط مشاركت مردم
باور و ایمان عالی‌جناب سید محمد خاتمی به دموكراسی و ثمربخشی فرآیندهای مربوط به آن و تعبیر سرراست وی از دموكراسی به مثابۀ عرصه‌ای برای مردم تا در آن «آزادانه» و «برابر» به تعیین سرنوشت خویش بپردازند، در مورد شوراها نیز به عنوان نخستین كاركرد مورد انتظار ایشان جلوه‌گری می‌نماید. ایشان معتقدند كه این مشاركت مؤثر خواهد بود و عوامل دیگری مانند منافع اقتصادی كارتل‌ها بزرگ كه منافع خود را در كنترل منابع شهری می‌یابند، یا درگیری‌های قومی و عصبیت‌های محلی در مناطق روستایی، مزاحمت سایر نهادهای مدنی و… را مانعی جدی برای تحقق این امر نمی‌دانند و تلاش نظری‌ای را برای اندیشیدن تدبیری برای رفع این موانع مبذول نمی‌دارند:

-----------------------------------
«یكی از دستاوردها[ی شوراها]، بسط و تعمیق مشاركت مردم است كه از عمده‌ترین و محوری‌ترین شعارهای این دولت بوده است. فكر نمی‌كنم برای تحقق عینی این شعار فعالیتی مؤثرتر از فعالیت شورایی وجود داشته باشد. به علاوه، با تحقق اصل شوراها یكی دیگر از شعارهای محوری این دولت نیز تحقق می‌یابد: رعایت حرمت و كرامت مردم. به این ترتیب، هم مردم در امور خود مشاركت می‌كنند، هم این مشاركت نشانۀ آن است كه مردم كریم هستند.
              «مردم در قالب شوراها مستقیماً اعمال حق می‌كنند و تصمیم می‌گیرند و حضور مشخص‌تر و مؤثرتری در تعیین سرنوشت خود دارند. البته در قیاس با كارها و تصمیم‌گیری‌های فردی، كارها و تصمیم‌گیری‌های جمعی تا حدودی كند پیش می‌رود. وقتی یك فرد همه كاره باشد، خیلی سریع‌تر و راحت‌تر می‌تواند تصمیم بگیرد؛ اما آیا خیر و شر امور به سرعت تصمیم‌گیری بستگی دارد؟ تصمیم‌ها باید مقبول كسانی باشد كه آن‌ها را اجرا می‌كنند. ما در جمع زندگی می‌كنیم و باید بر اساس نوع قراردادهای زندگی جمعی مقداری از اختیارات و خواسته‌هایمان را به نفع جمع كنار بگذاریم. افراد نباید توقع داشته باشند هر آنچه دلخواهشان است، سریعاً اجرا بشود» (۲).
-----------------------------------

              همان‌طور كه در مقدمه گفته شد، عالی‌جناب خاتمی پیش‌بینی‌هایی در مورد امكان رخداد درگیری‌های قومی در چهارچوب شوراها صورت داده بود، اما در اثر منتشر شدۀ وی در این موضوع راه‌حلی به چشم نمی‌خورد:

-----------------------------------
«نكته مهم دیگری كه بنده می‌خواستم به آن اشاره كنم این است كه در انتخابات شوراها احتمال دامن زدن به یك سری اختلافات قومی، قبیله‌ای و منطقه‌ای وجود دارد. حتی بنده فكر می‌كنم كه هر چه حوزه‌های انتخاباتی كوچك‌تر باشد، مشكلات جناحی و خطی كمرنگ‌تر و مسائل منطقه‌ای، قومی و قبیله‌ای بارزتر می‌شود. البته آمار دقیقی در دست نیست كه نشان دهد جناح‌های سیاسی، كه همه هم محترم هستند، چقدر روی مردم اثرگذار هستند. مردم برای خود معیارهای دیگری دارند. به همین دلیل گروه‌های سیاسی باید به مردم‌شناسی توجه بیشتری داشته باشند و خودشان را به خواسته‌های مردم نزدیك‌تر كنند. البته ممكن است یك خواست انحرافی هم وجود داشته باشد؛ اما در كل، گروه‌ها باید خود را به معدل خواست مردم نزدیك‌تر كنند. بنده عرضم این است كه در انتخابات شهر و روستا، مسائل قومی، قبیله‌ای و طایفه‌ای به شدت بر گرایش‌های سیاسی غلبه پیدا می‌كند و ممكن است اختلافات محلی بالا بگیرد؛ البته این گرایش‌ها نیز در قشر خاصی از جامعه وجود دارد كه اهل سیاست و تحلیل هستند و ممكن است از طریق  آن‌ها به مردم منتقل شود. با توجه به اینكه اصل انتخابات برای تقویت وحدت ملی است، اگر تلاش كنیم كه زمینه بروز اختلافات كمتر بشود، به نفع جامعه ماست. البته واقعاً جای نگرانی نیست فقط باید دقت بیشتری به عمل آوریم و انرژی خود را صرف حل مشكلات واقعی بنماییم. ما كه نمی‌توانیم بگوییم اگر دو طایفه با هم اختلاف دارند از هیچ‌كدام از این دو طایفه كسی نامزد نشود. نامزد شدن حق مردم است. ما نمی‌توانیم از منطقه دیگر نامزدی بیاوریم؛ این امر غیرممكن است و ما قانوناً و منطقاً نمی‌توانیم چنین كاری بكنیم. راه درست این است كه با شخصیت‌های ذی‌نفوذ محلی كه هم وجاهت اجتماعی دارند و هم ورای خط‌بازیها و اختلافات قومی هستند، تماس داشته باشیم و آن‌ها را كه بیشتر به مصالح ملی و اسلامی می‌اندیشند تا به مصالح خاص و منافع شخصی خود، تشویق كنیم كه در انتخابات شركت كنند. اگر زمینه‌ای فراهم كنیم كه چهره‌های ملی، اسلامی، مردمی و وزین كه ورای اختلافات ناچیز محلی فكر می‌كنند در صحنه حاضر شوند، شانس این افراد بیشتر خواهد شد و مردم هم نوعاً به افراد معتدل و كسانی كه وجاهت لازم را در جامعه دارند رأی می‌دهند. هر چه این انتخابات را از درگیری‌های محلی و منطقه‌ای دور نگاه داریم، بهتر است» (۳).
-----------------------------------

              در این بند، عالی‌جناب سید محمد خاتمی، برای حل این مسأله كه مشابه آن در شهرهای بزرگ، به دور از اختلافات قومی و تحت تأثیر شكاف‌های سیاسی و منافع اقتصادی رخ داد، چند توصیۀ اخلاقی دارد:

۱. «گروه‌های سیاسی باید به مردم‌شناسی توجه بیشتری داشته باشند و خودشان را به خواسته‌های مردم نزدیك‌تر كنند».
۲. «باید دقت بیشتری به عمل آوریم و انرژی خود را صرف حل مشكلات واقعی بنماییم».
۳. «با شخصیت‌های ذی‌نفوذ محلی كه هم وجاهت اجتماعی دارند و هم ورای خط‌بازیها و اختلافات قومی هستند، تماس داشته باشیم و آن‌ها را كه بیشتر به مصالح ملی و اسلامی می‌اندیشند تا به مصالح خاص و منافع شخصی خود، تشویق كنیم كه در انتخابات شركت كنند».

              به علاوه از نظر ایشان طریق دیگری برای فایق آمدن بر این دشواری‌های فراروی شوراها (و كلاً نهادهای دموكراتیك) آن است كه «یاد بگیریم طوری با هم رقابت كنیم كه منافع ملی محفوظ بماند»:

-----------------------------------
«متأسفانه ما هنوز بلد نیستیم به نحوی با یكدیگر رقابت كنیم كه منافع مشترك ملی محفوظ بماند. من معتقدم كه در مجموع معدل رشد مردم ما از معدل رشد نهادها و ارگان‌هایی كه مدعی پیشتازی هستند، بالاتر است. در این ماجرا نیز منافع ملی ایجاب می‌كرد كه ما روی مسأله اصلی تأكید كنیم و با همكاری هم این روند فاسد را تغییر دهیم. این دولت، این ملت و این رهبری به هیچ وجه اجازه نخواهد داد كه این روند در جامعه ما ادامه یابد. باید ریشه‌های این جریان قطع شود و جامعه، ان‌شاءالله، به سوی سلامت، امنیت و اعتماد بیشتری پیش برود» (۴).
-----------------------------------

              اما برای اینكه چنین امری رخ بدهد و در عین رقابت، منافع ملی محفوظ بماند، در یك جا راهبرد پیشنهادی عالی‌جناب سید محمد خاتمی وحدت در چهارچوب «دیانت»، «استقلال» و «رعایت حقوق مردم» است:

-----------------------------------
«وحدت سرمایه اصلی ما است. اركان این وحدت به نظر من عبارتند از دیانت، استقلال و رعایت حقوق مردم. به نظر من، دیانت از مهم‌ترین عوامل وحدت ماست. متفكران دینی و افراد متدین دین را مایه سعادت و خوشبختی می‌دانند و انسان فاقد معنویت و دین را انسان تك‌بعدی می‌شمارند. این حرف صرفاً برخاسته از غیرت دینی نیست بلكه علومی نظیر جامعه‌شناسی و تاریخ نیز مؤید آن هستند. اگر، دیانت، این سرمایه فرهنگی و تاریخی تضعیف بشود یا از بین برود، ما وحدت، احساس هویت و غرور اجتماعی خود را از دست می‌دهیم.
              «جامعه ما جامعه مستعد و پایداری است. ما باید روی محورهای دیانت، استقلال، رعایت حقوق و آزادی‌های مشروع مردم متحد باشیم. هر چه مردم بیشتر احساس كنند كه حق و حرمتشان رعایت می‌شود، هر چه مردم بیشتر احساس كنند كه حق مشاركت در امور خود را دارند[،] دلبستگی و احساس مسؤولیتشان به این نظام بیشتر خواهد شد. نپنداریم كه با صغیر دانستن مردم و ایجاد كردن یك نظم ساختگی جامعه‌ای ثابت و پایدار خواهیم داشت. جامعه‌ای ثابت و پایدار است كه افرادش با همه اختلاف سلیقه‌ها احساس كنند كه نظام از حق و حرمتشان دفاع می‌كند. این كار در جامعه دلبستگی، همبستگی و پیوستگی ایجاد می‌كند» (۵).
-----------------------------------

              اما عالی‌جناب سید محمد خاتمی در جای دیگر برای اتفاق بر روی این همه افتراق، راه حل دیگری ارائه می‌دهند و آن «تسلیم شدن به نگرش اكثریت است». این روش نسبت به روش‌های اخلاق‌محوری مانند دست آویختن به «دیانت»، «استقلال» و «رعایت حقوق مردم»، در گفتمان متمایزی قرار می‌گیرد كه متأسفانه به نظر می‌رسد كه عمدۀ دكترین توسعۀ سیاسی عالی‌جناب سید محمد خاتمی در چهارچوب این گفتمان اخیر تكوین یافته است و نه اولی، و از این رو برخی متفكران اصول‌گرا معتقدند كه خلل اساسی در پروژۀ ایشان به تغییر فضای گفتمان از یك گفتمان اخلاق‌محور به یك رویكرد صرفاً سیاسی و قدرت‌محور نهفته است:

-----------------------------------
«باید این اختلافات را به رسمیت شناخت و آن‌ها را به مجرای صحیحی هدایت كرد تا مشاركت جای منازعه را بگیرد؛ در این تلقی قانون به عنوان یك قاعده عقلایی و منطقی برای برقراری نظام شناخته می‌شود. در این تلقی از وحدت، جامعه در پناه یك نظم نهادینه شده بر اساس قانون، با به رسمیت شناختن اختلاف نظرها و تن دادن به داوری اكثریت به یك وحدت مطلوب و تكامل بخش می‌رسد. در این صورت نظرات و سلیقه‌های مختلف با هم برخورد می‌كنند، همدیگر را كامل می‌كنند، قدرت تشخیص و داوری جامعه را بالا می‌برند و جامعه با احساس حضور خود دلبستگی بیشتری به مجموعۀ نظام پیدا می‌كنند و یك وحدت انسانی تكامل بخش در جامعه پدید می‌آید. شوراها به این معنا مظهر وحدت ملی هستند» (۶).
-----------------------------------

░▒▓ ۲. كاستن از تصدی دولت
از دیدگاه عالی‌جناب سید محمد خاتمی، شورا در برخی امور می‌تواند از دولت رفع تصدی نماید و خود، آن امور را عهده‌دار شود. در واقع دو نهاد دموكراتیك در یك نگاه خوش‌بینانه می‌توانند «برخی بارها را از دوش هم بردارند»، اما در نگاهی كه تجربۀ شورای اسلامی شهر تهران القاء می‌كند، این دو نهاد دموكراتیك برای قبضۀ برخی امور با هم رقابت می‌كنند و در این دعوا و منازعه نهاد قدرتمندتر توانایی فراوانی برای كنار زدن نهاد كوچك‌تر از خود نشان می‌دهد، چنانكه جناب ابراهیم اصغرزاده چنین وضع و حالی را روایت می‌كند: «وزرای همین دولت خدمت‌گذار از فردای پیدایش شوراها در مقابل این نهاد ایستادند و مقاومت كردند» (۷). عالی‌جناب سید محمد خاتمی ترجیح می‌دهند كه دید خوش‌بینانۀ نخستین را انتخاب نمایند و از این طریق تدبیر نظری روشنی برای تعیین مرز میان این دو نهاد دموكراتیك (دولت/شورای اسلامی شهر و روستا) در دكترین خویش ارائه نمی‌دهند:

-----------------------------------
«یكی دیگر از دستاوردهای استقرار شوراها كاستن تصدی دولت است. دولت به نمایندگی از مردم اعمال حاكمیت می‌كند و در جامعه امنیت، ثبات و زیرساخت‌های اقتصادی و اجتماعی لازم را پدید می‌آورد؛ به طور كلی تأمین نیازهای اولیه و اساسی مردم بر عهدۀ دولت است. خارج از این حوزه‌ها هر چه بار دولت سبك‌تر بشود، كارها بهتر صورت می‌گیرد. هنوز دولت متصدی اموری است كه نباید باشد و به همین خاطر از انجام بسیاری از وظایف دیگر باز می‌ماند» (۸).
-----------------------------------
 
و در جایی دیگر:

-----------------------------------
«همان‌طور كه می‌دانید با تشكیل شوراها، دولت در واقع شریک‌های قابل توجهی پیدا می‌كند، یعنی بسیاری از تصمیم‌هایی كه تاكنون دولت می‌گرفته به شوراهای مختلف واگذار می‌شود؛ ما مسؤول اجرای قانون اساسی هستیم و طبق قانون اساسی تشكیل شوراها در سطح استان‌ها، شهرستان‌ها و روستاها لازم‌الاجراست تا مردم خودشان كار خود را انجام دهند و در امور خود مشاركت بورزند. ما از اینكه مردم در عرصه حضور داشته باشند نباید بترسیم. در كدام مرحله از انقلاب حضور در صحنه موجب شده است كه اسلام، انقلاب یا جامعه متضرر شوند؟ مردم ما همواره در عمل رشد خود را نشان داده‌اند و این بار نیز با علاقه و اشتیاق در انتخابات شوراها شركت می‌كنند و برای ما هم اصل این است كه زمینه حضور مشتاقانه مردم را در صحنه فراهم آوریم» (۹).
-----------------------------------

              البته نمی‌توان عالی‌جناب سید محمد خاتمی را یكسره از خطر در كمین شوراها بی‌اطلاع دانست، آنجا كه می‌فرمایند:

-----------------------------------
«تشكیل شوراها اثرات مختلفی دارد كه از جمله برجسته‌ترین آن، تمركز زدایی و توزیع قدرت در سطح جامعه است. قدرت‌های متمركز گرفتار آفت و آسیب بوروكراسی و دیوان‌سالاری می‌شوند و هر چه این بوروكراسی قوی‌تر و پیچیده‌تر شود، فاصله میان دولت و مردم بیشتر می‌شود و دولت و مردم كمتر زبان همدیگر را می‌فهمند. وقتی دولت و مردم زبان همدیگر را نمی‌فهمند در ایجاد رابطه دچار اشكال می‌شوند، پس فاصله‌ها میان آنان چنان می‌شود كه بحران به وجود می‌آورد هر چه توزیع قدرت بیشتر باشد، امكانات در سطح وسیع‌تری توزیع شود و مشاركت بیشتری تأمین شود، پیوند میان حکومت‌گر و حکومت شونده استوارتر می‌شود» (۱۰).
-----------------------------------

و همچنین:

-----------------------------------
«دستاورد دیگر شوراها توزیع قدرت است. هنوز هم اختیارات و قدرت دولت در مقایسه با قدرت مردم و نهادهای مردمی بسیار زیاد است. البته در نظام‌های مردمی، از جمله نظام ما، این قدرت تحت نظارت قرار داده شده است و در قانون اساسی نهادهای ناظر تعریف شده است. اما به هر حال باید با واگذاری بخش‌هایی از قدرت به مردم، یك نوع تمركززدایی و توزیع متناسب قدرت پدید آید تا سلامت و ثبات جامعه حفظ شود» (۱۱).
-----------------------------------

              اما عالی‌جناب سید محمد خاتمی، برای غلبه بر مشكل دیرپای تصادم دموكراسی و بوروكراسی (كه ماكس وبر آن را بن‌بست دموكراسی مدرن تلقی می‌كرد) راه حلی نمی‌اندیشند و فقدان این چاره‌اندیشی ضایعۀ خود را در ماجرای شورای اسلامی شهر تهران نمودار می‌سازد. عدم توجه به دید واقع‌بینانه‌تری كه باید دقیقاً حد و مرزها در آن‌ها تعیین می‌شد، باعث گردید كه دلگرمی به آنچه عالی‌جناب سید محمد خاتمی آن را بزرگ‌ترین مشاركت مردمی می‌دانند، در غالب موارد، اعم از روستا و شهر، به یأس مبدل گردد:

-----------------------------------
«ما پس از انقلاب انتخابات متعددی برگزار كرده‌ایم؛ انتخابات مهمی كه هر كدام جایگاه خود را داشته‌اند، اما هیچ‌یك چنین وسعتی نداشته‌ است. در انتخابات شوراها انبوهی از نیروهای مردمی به صورت مستقیم در عرصه تصمیم‌گیری و تعیین سرنوشت وارد می‌شوند و این اولین تجربه ما در این زمینه است، بنابراین باید با شناخت كافی و دقت زیاد عمل كنیم» (۱۲).
-----------------------------------

░▒▓ ۳. ایجاد درك مشترك میان دولت و مردم
«به لحاظ نظری»، پس از آنكه مردم خود را در امور دخیل دیدند، و مسائل را از طریق نمایندگان خود در شوراها لمس نمودند انتظارات خود را از دولت تعدیل می‌كنند:

-----------------------------------
«دستاورد دیگر ایجاد درك مشترك میان دولت و مردم است. این درك مشترك توقعات و انتظارات را به نحوی واقع‌بینانه تعدیل می‌كند. وقتی همۀ كارها در دست دولت باشد و فقط دولت مجبور به ارائه خدمات به مردم باشد، توقعات مردم زیاد می‌شود. تا وقتی مردم دستشان در كار نباشد[،] نمی‌توانند بین خواست‌ها و واقعیت‌ها انطباق ایجاد كنند[؛] در نتیجه توقعاتی ایجاد می‌شود كه واقعاً یك دولت نمی‌تواند از عهده انجام آن‌ها برآید. اما وقتی خود مردم وارد عرصه می‌شوند، خود به خود متوجه محدودیت‌ها خواهند شد و میان دولت و ملت دركی متقابل ایجاد می‌شود. در نتیجه مردم بیشتر به مسؤولان اعتماد پیدا می‌كنند» (۱۳).
-----------------------------------

 و همچنین:

-----------------------------------
«دستاورد بعدی انتخابات شوراها، تقویت مشروعیت نظام است. اقتدار و حجیت دولت از كجا ناشی شده است؟ اگر دولت مقبول و مورد پذیرش مردم باشد، همبستگی اجتماعی و ثبات بیشتر می‌شود» (۱۴).
-----------------------------------

              اما ضعف نظری دكترین توسعۀ سیاسی در مورد شوراها این منظور را نیز نافرجام ساخت؛ به عبارت دیگر نوعی احساس بی‌قدرتی در مقابل كارتل‌های قدرت سیاسی و اقتصادی، بازتاب مستقیم رویدادهای چند سال اخیر در شوراهای شهر، و بویژه شورای شهر تهران بود؛

-----------------------------------
«[جناب ابراهیم اصغرزاده] عوامل مؤثر بر كاهش حضور مردم در انتخابات شوراها را وجود نگرش ضعیف به این نهاد و تلقی كردن آن به عنوان انجمن مشورتی، وجود گروه‌های سیاسی و حزبی خواهان خویشاوندسالاری و نهادهایی برشمرد كه با بودجۀ عمومی تغذیه می‌شوند و خواهان فضای سرد انتخاباتی هستند. ابراهیم اصغرزاده، دبیر كل حزب همبستگی در میزگرد مطبوعاتی كه دیروز با ایسنا تحت عنوان «بررسی انتخابات شوراها»[تشكیل شد،] انحلال شورای شهر تهران را یك فاجعۀ حقوقی و ارائه نشدن سند این انحلال تاكنون را ”بازی سیاسی با نهادهای مدنی“ خواند.… این وضعیت تنها مردم تهران را از حقوق خود محروم نكرد و تأثیرات بسیار دیگری نیز به همراه داشت.…دیگر نه فرصتی داریم و نه مردم به ما فرصت خواهند داد كه شعارهای سیاسی و زرورقی و كم‌مایه تقدیم كنیم» (۱۵).
-----------------------------------

              ساده‌نگرانه خواهد بود، اگر كل دلیل شكست پروژۀ شوراها را نه در ضعف مفرط تئوریک این پروژه، كه در «لجبازی اعضای شورای شهر تهران» خلاصه كنیم. این امر، خود برخواسته از نوعی خوش‌بینی در مورد توانایی فایق آمدن نهاد نوپای شوراها بر مشكلاتی است كه به دلیل ضعف مفرط نظریه‌پردازی در دكترین توسعۀ سیاسی و خوش‌بینی فراوان به عملكرد خودكار ساز و كارها رخ داده است:

-----------------------------------
«بنده معتقدم كه تشكیل شوراها نه تنها باعث تفرقه نمی‌شود، بلكه به شدت منشأ تقویت بنیه نظام است. شوراها از بارزترین مصادیق حرمت گذاشتن به مردم، و تأیید حق مشاركت مردم در سرنوشت خودشان هستند» (۱۶).
-----------------------------------

░▒▓ پی‌نوشت‌ها:
۱. سید محمد خاتمی، (۱۳۸۰)، «احزاب و شوراها»، تهران، طرح نو، صص.۹-۶۸.
۲. خاتمی، ۱۳۸۰، صص.۹-۶۸.
۳. خاتمی، ۱۳۸۰، صص.۸-۵۶.
۴. خاتمی، ۱۳۸۰، صص.۱-۷۰.
۵. صص.۷-۷۶.
۶. خاتمی، ۱۳۸۰، ۵-۷۴.
۷. ابراهیم اصغرزاده، «رؤیاهایم پشت این پنجره مرد»، در «ایران»، ۱۹/۱۰/۱۳۸۱، ش.۲۳۶۴، ص.۱۲.
۸. خاتمی، ۱۳۸۰، صص.۹-۶۸.
۹. خاتمی، ۱۳۸۰، صص.۷-۵۶.
۱۰. خاتمی، ۱۳۸۰، صص.۸-۷۷.
۱۱. خاتمی، ۱۳۸۰، صص.۷۰-۶۹.
۱۲. خاتمی، ۱۳۸۰، صص.۱-۷۰.
۱۳. خاتمی، ۱۳۸۰، صص.۹-۶۸.
۱۴. خاتمی، ۱۳۸۰، ۱-۷۰.
۱۵. ابراهیم اصغرزاده، «نمی‌توانم از دموكراسی كم‌مایه دفاع كنم»، در «آفتاب یزد»، ۱۳/۱۱/۱۳۸۱، ش.۸۷۱، ص.۱۱.
۱۶. خاتمی، ۱۳۸۰، ‌ص.۵۵.
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.